ادبیات انقلاب یک روز صد پدر دارد و یک روز یتیم است
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۶۶۵۲۴
صحرایی به تشریح چرایی شکلنگرفتن ادبیات طنز انقلاب و دفاع مقدس در حوزه کودک و نوجوان پرداخت و گفت: این حوزه یک روز صد پدر دارد و روز دیگر یتیم است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آمارهای نشر کتاب در ایران چند سالی است با تغییرات قابل توجهی مواجه شده است؛ تغییراتی که در آینده نه چندان دور پاشنه آشیل در برخی حوزهها از جمله ادبیات کودک و نوجوان خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر در سالهای گذشته افزایش شمار کتابهاب ترجمه در این بازار به دغدغه فعالان آن تبدیل شده بود و موجب شد موجی از کتابهای نویسندگان غربی روانه بازار نشر ایران شده و ذائقه کودک و نوجوان ایرانی از داستانها و مثلهای ایرانی به سمت داستانهای غربی با المانهای وحشت، تخیلی و ...رود. امروز با معضل بزرگتری روبرو هستیم و آن عدم تولید محتوای جدید در حوزه کودک و نوجوان است، ماههاست که آمارهای نشر خبر از یک فاجعه در آینده نزدیک را میدهند، فاجعهای که از غلبه و رشد دوبرابری آمار تجدید چاپ نسبت به چاپ اول حکایت دارد. ناشران به دلایل اقتصادی تمایل به انتشار آثار و محتواهای تازه را کمتر از خود نشان میدهند، در نتیجه اغلب آثار بازچاپ همان ترجمههای فراوان در بازار کتاب ایران است. این عدم تولید محتوای تازه در ادبیات کودک و نوجوان خطری است که برخی از نویسندگان و فعالان این عرصه نسبت به آن هشدار دادهاند.
اشتباه نیست اگر بگوییم که در این اتفاق نویسندگان ایرانی نیز بیتقصیر نیستند، اگر نگاهی به حجم آثار منتشر شده به ویژه برای مخاطب نوجوان در سالهای اخیر بیاندازیم خواهیم دید با وجود استقبال نوجوانان از آثار شاخص منتشر شده این روند مستمرا ادامه نیافته است. به ویژه در ژانرهای محبوب این نسل که طنز و ادبیات وحشت از آن جمله هستند، ما جز چند اثر انگشتشمار و نویسندگانی کمتر از یک دست روبرو نیستیم.
اکبر صحرایی یکی از نویسندگانی است که تلاش او به ویژه در عرصه طنز دفاع مقدس برای مخاطب نوجوان قابل توجه است، صحرایی در سالهای اخیر با انتشار مجموعههای چند جلدی در حوزه طنز دفاع مقدس تلاش داشته تا چراغ کمسوی این حوزه را روشن نگاه دارد، با این حال او معتقد است که کم کاری اصلی از جانب نویسندگان است. او میگوید با وجود شکلگیری ادبیات طنز دفاع مقدس و استقبال مخاطب، نویسندگان وارد این جریان نشده و اجازه ندادند که یک فعالیت مستمر شکل بگیرد.
چرا طنز دفاع مقدس تبدیل به جریان مستمر نشد؟
صحرایی در گفتوگو با تسنیم اضافه میکند: کمبود اثر درخشان در حوزه ادبیات کودک و نوجوان به شدت امروز حس میشود، به ویژه در حوزه طنز و ادبیات دفاع مقدس این نمود بیشتری دارد، اینگونه نبود که ما به نقطه اوجی رسیده باشیم و بعد افت کرده باشیم، خیر از ابتدا هم جز چند اثر نداشته و نداریم. داوود امیریان یکی دو رمان و بعد چند خاطره داستان منتشر کرد که اتفاقا مورد استقبال هم قرار گرفت و میتوان گفت امیریان از فعالان و پیشگامان در این عرصه بود. در کنار امیریان بنده هم فعالیت داشتم و تلاشم این بوده که این فعالیت مداوم باشد. اما یک جریان در عرصه طنز دفاع مقدس از سوی نویسندگان وجود ندارد، چرا باید چنین باشد؟ وقتی این همه استقبال وجود دارد.
وی ادامه میدهد: از آن سو در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی نیز ما نویسنده شاخصی جز چند نفر انگشتشمار نداشتیم، که فعالیت مداوم و جریانساز داشته باشند، بله، نویسندگانی آمدند و تک کتاب منتشر کردند و رفتند، نویسندهای که به صورت ساختاری و حرفهای روی حوزه کودک و نوجوان و ادبیات انقلاب ورود داشته باشد نداشتیم.
در حال فرود ادبیات داستانی انقلاب و دفاع مقدس در حوزه کودک هستیم
نویسنده کتاب «کتیبه ژنرال»میگوید: متأسفانه اکنون هم در حالت فرود ادبیات داستانی انقلاب و دفاع مقدس در حوزه کودک و نوجوان هستیم، دلایل زیادی برای آن وجود دارد، مهمترین دلیل عدم استراتژی و برنامهریزی است که متولیان فرهنگی باید انجام میدادند که ندادند. اگر استراتژی مشخصی وجود داشت و نویسندهپروری میشد، میتوانستیم شاهد شکلگیری یک جریان شویم. اکبر صحرایی و داوود امیریان برای دل خودشان نوشتند، اما میشد نویسندگان خوب دیگری را نیز وارد این جریان کرد.
وی ادامه میدهد: هیچ تشکیلات و ساختار فرهنگی به صورت مشخص حامی ادبیات دفاع مقدس و انقلاب نیست، بنده امسال برای نخستینبار به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فارس دعوت شدم.
بنا به گفته صحرایی؛ دلیل دیگر این است که برخی میگویند دوره دفاع مقدس و انقلاب گذشته است، غافل از اینکه این گفته مبارزه با تاریخ است، امروز در دنیای غرب هنوز از جنگ جهانی اول و دوم برای فیلمها و داستانها و رمانهایشان سوژه انتخاب میکنند.کسی که میگوید دفاع مقدس گذشته است منکر بخشی از تاریخ ماست. ما باید داستانهایمان را تاریخ وام بگیریم، ما به تاریخ وابسته هستیم هیچ رمان یا داستانی را نمیتوان تولید و خلق کرد، مگر با استناد تاریخی. تاریخ 8 ساله جنگ اتفاقاً پربارترین سوژهها را میتواند در اختیار یک نویسنده قرار دهد.
انتقاد اکبر صحرایی از متولیان فرهنگی فارس / در شهر خود مظلوم هستیمبه اعتقاد اکبر صحرایی؛ ما هنوز در سطح هستیم و به عمق وارد نشدهایم، من خودم به اندازهای سوژه دارم که میتوانم درباره جنگ صدسال دیگر نیز بنویسم.
ما تنها نویسنده متوسط تربیت کردیم
وی میافزاید: معضل دیگر اینکه جریان مستقل ادبیات نوجوان انقلاب و دفاع مقدس شکل نگرفته است این است که برخی از نویسندگان ما نمیدانند چگونه و با چه ابزاری بنویسند.معضل ما این است که در حوزه انقلاب اسلامی ما نویسنده متوسط تربیت کردیم.از همین روست که اگر هزار کتاب چاپ شده در این زمینه را بررسی کنیم گویی همه را یک نویسنده نوشته است، ما کار ساختاری و زیربنایی نکردیم، به جای سرمایهگذاری روی چند نویسنده ناب و مستعد، هزاران کتاب چاپ کردیم که نتیجهبخش نبود.
چرا نویسندگان در ایران صنف ندارند؟
وی تصریح میکند: من معتقدم که نه تنها ادبیات کودک و نوجوان بلکه کل ادبیات کشور ما الان هیچ تعریف خاص و مشخصی از حرفهای شدن ندارد، قوانین ما برای گذشته و حتی دوره پهلوی است، همه رستههای شغلی از پزشک گرفته تا جوشکار و مکانیک و خیاط صنف دارند، اما ما چیزی بنام صنف نویسندگان نداریم. ساختار و قوانینی که مشخص کند چه کسی نویسنده است نداریم. چون تعریف شاخصی نداریم.
وزارت ارشاد ساختار قانونمندی حوزه نویسندگی را ارئه کند
وی ادامه میدهد: وزارت ارشاد به جای اینکه کار فلهای انجام دهد، ساختار قانون مندی حوزه نویسندگی که شامل مولف، ناشر، کتابفروش و مخاطب میشود را به مجلس برای تصویب ارائه کند. در کنار این باید مشخص کنیم که استراتژی کشور چیست ؟ حوزه مذهب، تاریخ، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، عمومی، رمانهای تخیلی و ... هر کدام از چه وزنی باید برخوردار باشند.
بنا به گفته صحرایی ما در حوزه ترجمه نیز موفق نبودهایم، بحث کپیرایت ناقص رها شده است، هر کس خود را نویسنده صدا میکند و کتاب چاپ کردن نقل و نبات است، این ساختار باید سامان بگیرد که انتظار تولید شاخص از آن داشته باشیم.
نویسنده مجموعه «دار و دسته دارعلی» ادامه میدهد: به خاطر نبود صنف ما با مراکز متعدد فرهنگی و ادبی روبرو هستیم که هر کدام شیپور خود را به صدا در میآورند، کانون، وزارت ارشاد، حوزه هنری، سازمان تبلیغات و ... تا این وضعیت سر و سامان نگیرد، روند ما در ریل نمیافتد که پیش رود و ساختارش خط کشی شده و برنامهریزی شود. نهایتاً هر کسی برای خودش کار میکند، یک روز یک نفر را صد نهاد پشتیبانی میکنند و یک روز هیچ نهادی برای حمایت به میدان نمیآید.
ادبیات انقلاب کودک و نوجوان یک روز صد پدر دارد و یک روز یتیم است
وی ادامه میدهد: حوزه ادبیات کودک و نوجوان در انقلاب و دفاع مقدس که به واقع رها شده است، یک روز صد پدر دارد و یک روز یتیم است. ادبیات انقلاب در حال حاضر دارد از آشفتگی رنج میبرد و ما هنوز ساختار و نقشه مهندسی برای این ادبیات نداریم. لازم است که متولیان امر که به اعتقاد من در رأس آن وزارت ارشاد است، یک نقشه راهی درباره این حوزه ارائه بدهد و روشن کند که قرار است ما در این مسیر از کجا حرکت کنیم و به کجا برسیم.
صحرایی می گوید: نکته دیگر هدایت استعدادهای جوان است. اگر کسی بخواهد در مسیر ادبیات انقلاب حرکت کند، چه کسی هست که او را هدایت کند؟ از سوی دیگر، این حوزه نیازمند سرمایهگذاری بیشتری است که متأسفانه طی سالهای گذشته متوقف شده است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: ادبیات دفاع مقدس ادبیات انقلاب ادبیات کودک و نوجوان ادبیات دفاع مقدس ادبیات انقلاب ادبیات کودک و نوجوان ادبیات کودک و نوجوان حوزه کودک و نوجوان انقلاب و دفاع مقدس ادبیات انقلاب طنز دفاع مقدس ادامه می دهد حوزه کودک وزارت ارشاد اکبر صحرایی داستان ها یک روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۶۶۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیر تیغ
امسال چیزی که بسیار بیشتر از مورد قبلی باعث آه کشیدن بود کاشت مژه وناخن وزدن و پاککردن تتو برای کودک و نوجوانهای زیر۱۵سال بود که در فضای مجازی وایرال میشد. همین وادارمان کرد درباره آن پرونده مفصلی بنویسیم.یک منِ جدید
بینی بزرگ، جوش زدن بعد از جوش زدن، قد کشیدن و اضافهوزن و هزار و یک تغییر بزرگ در کنار حالواحوال گرفته همهاش تقصیر این بلوغ لامذهب است. دوران سختی که انگار دنیا روی سر آدم هوار شده و هیچ چیز مثبتی در زندگی وجود ندارد و این من یک منِ جدید است.همانجاست که تازه دوزاری آدم میافتدکه من زشتم یا چاقم یا به اندازه کافی خوب نیستم و حالاباید دنبال یک راهحل درست و حسابی بگردم.ساعت یک تا دو که مدارس تعطیل میشود اگر در خیابان راه بروی،هستند دختران و پسرانی که تا روپوش مدرسه تنشان نباشد باور نمیکنی در بهترین حالت ۱۶ساله هستند؛ موهای رنگ شده صورتی و ناخنهای کاشته یا شلوار زاپدار و مدل موهای عجیب در پسران. انگار مدارس هم دیگر ازخرشیطان پایین آمدهاندوگیرعجیبی نمیدهند. گیر نمیدهند که فیلم تبلیغات آرایشگاهها یکی درمیان دختروپسر کمسنوسال است که میخواهندعملیاتهای زیباییشان را مدرسه متوجه نشود.
دلیل اصلی این تمایل به زیبایی عوامل زیر است:
۱ــ تغییرات هورمونی: در این دوره، هورمونهای بدن تغییرات اساسی میکنند. این تغییرات باعث تغییرات در بافت پوست، شکل بدن و حتی ظاهر چهره میشود. مثلا آکنههایی که بهدلیل تغییرات هورمونی ایجاد میشود،میتواند چهره راتغییردهد واعتماد بهنفس نوجوان را تحت تاثیر قرار دهد. پس خودتان را ناراحت نکنیدکه این دوره هم میگذرد ودرعوض روی اعتماد بهنفستان کار کنید.
۲ــ فشار اجتماعی: گروه همسالان و تایید شدن در این دوره بسیار مهم است. همسالان در این دوره ممکن است وضعیت ظاهر یکدیگر را مورد تمسخر و حمله آزاردهنده قرار دهند. این موضوع باعث میشود که نوجوانان بهدنبال بهتر به نظر رسیدن باشند. پسرها برای مردانهتر به نظر رسیدن و دختران برای زنانهتر دیدهشدن تلاش میکنند.
۳ــ تصاویر ایدهآل در رسانهها: اما رسانهها؛ صنعت مد، تناسب اندام، لوازم آرایشی و...همواره تصاویر زیبای جوانان رابه نمایش میگذارد. این تصاویر میتوانند انگیزه میل به زیبایی ظاهری در نوجوانان را افزایش دهند اما نوجوان باید به خود یادآوری کند که این تصاویر معمولا از واقعیت خیلی متفاوتتر است و تلاش برای تقلید از آنها امکان دارد به نتایج مطلوب نرسد.
درنهایت، میل به زیبایی ظاهری در نوجوانان نهفقط به تغییرات فیزیکی، بلکه به تأثیرات اجتماعی و روانی نیز برمیگردد.
وقتی از زشتی میگوییم
«زشتترین بخش بدنت، نه بینی یا انگشت پا،بلکه ذهن توست.»این بخشی ازیک ترانه است که به ما یادآوری میکند،همه چیزهای زشت، تنها یک خلأ ذهنی ماست. تاریخ زیباییشناسی که در صفحه تایملاین هم به آناشاره کردهایم بهخوبی به ما نشان میدهد که هرچه امروز زشت تلقی میشود، ممکن است فردا زیبا به چشم بیاید. براساس آمارها در سال ۲۰۲۲ در ایران حدود ۳۲۰هزار عمل زیبایی شامل جراحی و غیرجراحی انجام گرفته که این رقم نسبت به ۱۵۱هزار عمل انجام شده در سال ۲۰۱۶ رشد بیش از دو برابری را نشان میدهد. پرسوجوی «دنیای اقتصاد» از سازمان نظام پزشکی ایران نشان میدهد تا امروز آماری در این زمینه به صورت رسمی منتشر نشده است و اصلا آمار دقیقی وجود ندارد. دلیل اصلی نداشتن آمار هم هرجومرج در این حوزه بسیار گسترده است. در کنار عملهای زیبایی همین هفته اخیر آماری هم درخصوص استفاده از لوازم آرایش منتشر شد.در ۱۰ماهه سال ۱۴۰۲ میزان واردات فرآوردهها برای آرایش لب حدود ۷۵ تن معادل سهمیلیون و ۱۰۸هزار دلار بوده است. محصولاتی که مبدا اصلیشان آلمان، فرانسه و ترکیه است و ارزش ریالی آنها حدود ۱۲میلیارد و۵۰۰میلیون تومان تخمین زده میشود. طبق همین آمارها در ۱۰ماهه سال ۱۴۰۲حدود ۴۶ تن از فرآوردهها برای آرایش ناخن دستوپا به ارزش یکمیلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان به کشور وارد شده. این درحالیاست که بهگفته داور کاظمی، کارشناس لوازم آرایشی تاکنون ۲۹۶ نوع بیماری ناشی ازمصرف لوازم آرایشی و بهداشتی غیراستاندارد شناخته شده که شایعترین آنها التهاب پوست، جوشهای صورت، آلرژی، نازایی، سقط جنین، بیماریهای کبدی و انواع سرطان است و نمیدانم خانوادهها چطور جرات میکنند با نوجوان و کودکشان در استفاده از این لوازم و زیبایی به هر قیمتی همراه شوند.
بلاهای رسانهای
وقتی کتاب میخواندیم شخصیت باحال و جذاب قصه را هرکس برای خودش یکطوری تصور میکرد؛ یکی سبزه با موهای مشکی، یکی بور و چشم آبی و هرکدام بنابه ذائقه و جغرافیا و معیارعرف جامعه و حتی علاقه شخصی و داستان ازجایی تغییر کرد که انیمیشن و فیلم برایمان نسخه زیبایی پیچیدند و رسانه پشت بندش برای زیبایی تعیین و تکلیف کرد. حالاجوری شده که برای زیبا بودن باید یک سر به مدلهای محبوب و فضای اینستاگرام بزنیم و ببینیم با چه ترفندهایی زیبا میشوند و چه عملهایی را برای تغییر هرچه بهترشدن ظاهر انجام میدهند. از پوشش تا آرایش صورت و موها. تغییر منبع شناختی یعنی کوچ از کتاب به فیلم و سریال و رسانه که یکی از علتهای معیار داشتن در زیبایی است و بعید هم نیست بعدها همین که هستیم را بهخاطر الگوهای رسانه مسخره کنیم. در گسترش فرهنگ بدن و آنچه مدیریت بدن خوانده میشود، رسانهها نقشی تعیینکننده دارند. تصور افراد از بدن ایدهآل اغلب متکی به تصاویر رسانهای است و خب نتیجهاش هم معلوم. همه شبیه هم میشوند.
مرا ببین!
سیندرلا، راپونزل و شخصیتهای فیلمها و رسانهها، وقتی جلوی چشمت میبینی هرکس درزیبایی بیشتر شبیه به معیار رسانه است، هرکس درجامعه وخانواده بیشتر ازنظرزیبایی تایید ودیده میشودودرمواجهه باکودکونوجوانمیشود یک آینه برای الگوبرداریاش که میفهمیم مسأله دو وجه دارد. ارزش شدن ضدارزشی به اسم زیبایی ظاهری و تایید و مورد توجه قرار گرفتن.یادم نمیرود روزی که یکییکی کودک و نوجوان پساکرونایی که حالا توی گوشیها زندگی میکرد برای اوقات فراغت و دیده شدن به فضای اینستاگرام و تولید محتوا به هر بهانهای پناه میبرد و یکی در میان ویدئوها «با من آماده شویم» با رویکرد پوشش و زیبایی بود. این قاعده دو وجهی که اهمیت به ظاهر و ارزش بودن زیبایی و البته برای تایید شدن بین همسالان با لاغری و چاقی و صورت بود تا جایی پیش رفته واهمیت پیدا کرده است که کودک و نوجوان ۱۲تا ۱۵ساله برای رفتن به مدرسه هم به قول معروف تیپ میزند و از آمادهشدنش فیلم میگیرد. این روش به ظاهر ساده یک مشت نمونه خرواری است برای اینکه بدانیم دیدهها و شنیدههای بچهها چقدر تغییر کرده و چقدر اساسا مسأله ظاهر ارزشمند شدهاست. ارزشی که باید در دستاوردها دیده شده و توجهی که باید به توانمندی و استعداد شود. شاید بتوان گفت بزرگترین دلیل به این گرایش ارزش ندادن مدارس به ظرفیت کودک و نوجوان و نادیده گرفتن توانمندی وتشویق نشدن در بستر مدرسه بوده واین درحالی است که او،این لایکگرفتن رابیرون مدرسه درخصوص زیباییاش میگیرد.
گم شده
پیدا کردنش شاید تا ۳۰سالگی هم طول بکشد اما خیلی مهم است خودت هم دنبالش بگردی یا بسپاریش تقدیر تا برایت تعیین تکلیف کند. هویت را میگویم و جواب اینکه من کیستم و آمدهام با چه هدفی زندگی کنم. یک وقتی به خودت میآیی، میبینی هیچکدام از دارایی و حتی جواب «من کیستمت» آنی نیست که دلت میخواهد و با یک جمله مواجه میشوی:این من نیستم و نمیخواهم باشم.درگیر شدن با ظاهر و زیبایی و گم کردن مرز زیبا بودن و شورش را درآوردن آن هم در سن و سال کم؛ روزی آدم را به این خواهد رساند که نخواهد اورا به زیبایی، بلکه به تواناییهایش بشناسند. این خلأ و خوف و رجا، هویتی و میل شباهت به بزرگسالان در سنین پایین اگر مدیریت نشود و خود فرد غفلت کند در بزرگسالی خودش میماند و هزار پشیمانی.اساسا اگر زیبایی را یک هدف بگذاریم برای هرچه زیباتر شدن مدام بخواهیم تلاش کنیم کلاهمان پس معرکه است.